جدول جو
جدول جو

معنی تپه کبود - جستجوی لغت در جدول جو

تپه کبود
(تَپْ پَ کَ)
دهی از دهستان خرم رود شهرستان تویسرکان است که در سی و شش هزارگزی باختر تویسرکان و چهارهزارگزی شمال راه شوسۀ تویسرکان به کرمانشاه واقع است دشتی سردسیر است و 93 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و رود خانه خرم رود و قره چای است و محصول آنجا غلات و حبوبات و صیفی و لبنیات است و شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی قالی بافی است. راه مالرو دارد و تابستان از ولاشجرد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سپهر کبود
تصویر سپهر کبود
آسمان نیلگون، فضای بی پایان و نیلگون بالای سر، سپهر زنگاری برای مثال گر ز خود غافلم به باده و رود / نیستم غافل از سپهر کبود (نظامی۴ - ۷۲۲)
فرهنگ فارسی عمید
(بَ لِ کَ)
دهی از دهستان میان دربند، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از رود خانه قره سو و چاه و محصول آن غلات و حبوب دیمی و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ کَ)
دهی است از دهستان دره کوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در16هزارگزی جنوب راه فرعی چقلوندی به بروجرد، با 240تن سکنه. آب آن از چشمه های کوه باقله کان و راه آن مالرو است. ساکنین آن از طایفۀ بیرالوند هستند زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مِ لِ کَ)
دهی از دهستان آب سرده است که در بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ)
دهی از دهستان حومه بخش تکاب است که در شهرستان مراغه و ده هزار و پانصد گزی باختری تکاب و پنج هزارگزی شمال راه ارابه رو تکاب به میرانشاه واقع است. کوهستانی و معتدل است و 217 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و کرچک و حبوبات است. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ کَ)
دهی است از دهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در12هزارگزی شمال نورآباد. دارای 240 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمۀ مرادجان تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ چواری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ کَ)
دهی از دهستان خالصۀ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان است که در بیست و چهار هزارگزی شمال باختری کرمانشاه و کنار شوسۀ روانسر و رودخانه قره سو قرار دارد دامنه ای سردسیر است و 91 تن سکنه دارد. آب آن از قره سو و محصول آنجا غلات و حبوبات دیمی و لبنیات است و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ تَ پِ)
دهی است از دهستان حاجیلو بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان. واقع در 23000گزی شمال باختری قصبۀ کبودرآهنگ و کنار راه اتومبیل رو کبودرآهنگ به مهربان و موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر است. سکنۀ آن 1200 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، انگور، لبنیات، حبوبات، صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه اتومبیل رو و شش باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا